در حال بارگزاری ...

This content is protected, please and enroll course to view this content!

4 نظر

  1. جواب تمرین
    ۱- بین دوتا از همکارای خودم در گوشی صحبت کردن پیش اومد و چون طول کشید کنجکاوی هممونو برانگیختند و من و بقیه ی زیر دستاشون استرس گرفته بودیم که دارند در مورد کی صحبت میکنند و چی میگند. یکی از همکارا که بعدا باهم در موردش صحبت میکردیم بهم از گمانه زنی های خودش و احتمالات شومی که میداد باهام صحبت کرد، من خودم بهم حس توهین دست داده بود که چرا توی جمع این حرکت رو دارن انجام میدن و مارو نادیده گرفتن. از چندتا از دوستام که سوال مردن جوابا خیلی برام جالب بود. یکیشون میگفت چون اون دو نفر باهم داشتن همزمان به دوستم نگاه میکردن و پچ پچ میکردن واقعا معذب شده بود و در عین حال عصبی، اما پیش خودش به خودش گفته بود که اون دو نفر صرفا این حرکت رو برای در آوردن لجش دارن میکنند و سعی کرده خودشو خونسرد جلوه بده تا بهونه دست کسی توی فامیل نداده باشه.
    یکی دیگه از دوستام دقیقا توی همین موقعیت که توی فامیلشون پیش اومده بود میگفت با خونسردی کامل بهشون زل زده و خیره مونده بهشون تا از رو برن…. دوست دیگه ای میگفت توی مترو یه بار این موضوع رو دیده و با نگاهش اون دو نفر رو معذب کرده، و وقتی متوجه این حرکت خودش شده دفعه های بعد و دیگه توجهی نمیکنه و اتفاقا میگه خوشحال هم میشم وقتی میبینم تو مکانهای عمومی مثل تاکسی اتوبوس و مترو دونفر در گوشی حرف میزنن چون جایی مثل مترو به اندازه ی کافی آلودگی صوتی داره و گوش مثل چشم نیست که بشه بست و چیزی نشنید.
    دوست دیگه ای هم یادآور در گوشی صحبت کردن عروس و دومادی توی مجلس عروسی ای که باهم شرکت کرده بودیم شد و اینکه چقدر ذوق کرده بود از دیدن عروس و داماد و در گوشی حرف زدنشون در صورتیکه من با خودم میگفتم با این صدای بلند آهنگ صدا به صدا نمیرسه و در گوشی حرف زدن معنی نداره و یه جور ادا بود بنظر من.
    همکارم یه بار از جلسه ای برمیگشت و میگفت انقدر منشی یکی از معاون ها باهاش در گوشی حرف میزد که همه فهمیدن معاون بدون آمادگی به جلسه اومده و حتی یکی از اعضای جلسه به طعنه اسم خانم منشی رو توی صحبت آوردن و نظر ایشون رو بجای معاون خواستن و همه یه خنده ی ریز کردن. بعد گفتن این جمله شون من یادم به مهمانی ای که به مناسب ماه رمضان برگزار شده بود افتادم که منشی بنده خدا اونجا هم مشغول کار بود و در گوش معاون میگفت که فلانی که داره میلد بهش سلام کنه کی هست و چه سمتی داره…..

    ۲- چون شغلم مترجمی هست وقتی بعنوان مترجم به یه میتینگ یا جلسه میرم قدیما نمیدونستم و همزمان یا بلافاصله بعد قطع شدن صحبت فرد خارجی فارسی ترجمه میکردم و یه بار یه فرد خارجی بهم گفت ممنونم که حرفای بنده رو ترجمه میکنی اما ممنون میشم قبلش بهم اطلاع بدی چی میخوای دقیقن بهشون بگی و بذاری کامل حرف من تموم شه. و من واقعا خجالت کشیدم و بهش توضیح دادم که خیلی استرس دارم حرفی از قلم بیفته و یادم بره و نوشتن هم بهم کمکی نمیکنه و اینکه نمیدونستم اینکارم ناراحتش میکنه و دیگه تکرار نمیکنم و هربار که میخاستم تا یه جای کار ترجمه کنم بهش اطلاع میدادم یا اجازه میگرفتم که صحبت کنم….. این کار به حرفه ای رفتار کردنم خیلی کمک کرد.

    پاسخ
    1. خیلی خوب بود
      و خوشحالم که اینقدر پر تلاش پیگیری می کنید آموزشها و اثراتش رو و سعی کردید از دیدگاههای دیگران هم مطلع بشید
      آفرین به شما
      و ممنونم از نکته قشنگی که در مورد کار ترجمه فرمودید. بسیار جالب و خوب بود.
      متشکرم

      پاسخ
  2. سلام و درود.
    امیدوارم حالتون خوب باشه.
    ۱. برام واقعا معذب‌کننده بود، زمانی بود که ما در مراسم یک خانمی شرکت کرده بودیم و اتفاقا داشتیم کمک می‌رسوندیم و دختر صاحب مراسم با برادرزاده‌اش دقیقا جلوی من شروع کردن پچ پچ کردن و خندیدن. منو به این نتیجه رسوند که باتوجه به بقیه رفتارهایی که ازشون دیدم می‌خوان مستقیما بی‌احترامی کنند ولی من به احترام صاحب مراسم حرفی نزدم و واکنشی نشون ندادم.

    ۲. مادر من ترک خراسان هستند، زمانی که با خاله‌م صحبت می‌کنند جاهایی که متوجه نمی‌شیم رو برامون ترجمه می‌کنند تا ما رو معذب نکنند، بنظرم خیلی حرکت زیبا و با اتیکتی هست.

    تشکر بابت آموزش‌های کاربردیتون.🌱

    پاسخ
  3. سلام
    متشکرم به همچنین
    بله واقعا کار قشنگی انجام میدن تا شما معذب نشید و احساس عدم امنیت و بدی نداشته باشید
    خدا حفظشون کنه الهی.

    خواهش می کنم
    سپاس از همراهی قشنگ شما🦋

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *