بقول سَم ام والتون :«تنها یک رئیس وجود دارد،‌ چه در شغل شریف واکس زدن کفش باشی چه مدیر عامل بزرگترین شرکت در دنیا،‌ باز هم رئیس همان است. و آن کسی نیست جز مشتری! مشتری کسی است که حقوق همه را می پردازد و تصمیم می گیرد که آیا یک کسب و کار به کار خود ادامه دهد و موفق شود یا خیر.

در حقیقت این مشتری است که می تواند همه را از شرکت اخراج کند از مدیر عامل گرفته تا کارمند جزء آن، فقط کافی است پولش را جای دیگری خرج کند. به عبارت دیگر هرکاری که ما انجام می دهیم در هر جایگاه و مقامی و با هر تکنولوژی توسعه یافته ای که باشد باید این را به طور واضح در ذهن خود حک کنیم که کار ما جلب رضایت مشتری است.»

سَم ام والتون،‌ مالک و مدیر عامل فروشگاه زنجیره ای بین المللی وال مارت و کلوب سَم بود

همه ما در طول زندگیمون بارها در هر دو جایگاه فروشنده و مشتری قرار گرفتیم و هر وقت در جایگاه فروشنده بودیم حق رو به خودمون دادیم و هر وقت در جایگاه مشتری، باز هم خودمون رو محق دونستیم. به ندرت پیش اومده که خودمون رو جای طرف مقابل قرار بدیم و حق رو بهش بدیم. 

اما از بین این دو جایگاه به نظر شما کدوم اهمیتش بیشتره؟ 

مشتری یا فروشنده؟

ادامه کسب و کار به کدوم وابستگی بیشتری داره؟

رعایت ادب و نزاکت در برابر کدومشون نتیجه و سود بیشتری در بر داره؟

البته که مشتری

تا حالا فکر کردین برای جذب مشتری چیکار کردین؟ چه برنامه ای براش دارین؟ برای حفظ مشترهای فعلی چه برنامه ای دارین؟ اصلاً به اونا فکر می کنین؟ یا وقتی مشتری شدن رهاشون می کنین به امون خدا؟ 

چقدر به مشتری مداری اعتقاد دارین؟ سعی کردین توی برنامه کاری و زندگیتون بهش عمل کنین یا مثل خیلیا فقط یه واژه لوکسه براتون و هر از گاهی ازش دم می زنین و شعار میدین؟ 

آیا می دونین مشتری مداری هم اتیکت و آداب خودش رو داره؟ می دونین مشتری مداری و حق دادن به مشتری به معنای فحش ناحق خوردن نیست؟ مشتری مداری یعنی که بتونین آرامش رو برقرار کنین و به بهترین شکل مشکل پیش اومده رو حل کنین.

می دونین چطوری با سه اصل اساسی اتیکت مشتری مداری رو اجرا کنین که طرفتون واقعاً حس کنه بهش اهمیت میدین؟ که اگر این حس رو بهش بدین تبدیل به یک مشتری وفادار برای شما میشه.

در نتیجه سود بیشتر، آرامش بیشتر و رفاه بیشتری نصیب خودتون، کسب و کارتون و مهمتر از همه خانواده تون میشه و بیشتر امنیت شغلی رو احساس می کنین. 

کدوم از شما هست که دلش نخواد به همچین چیزی برسه؟ 

و حالا دو تا خبر خوش می خوام بهتون بدم:

۱- خبر خوش اول اینکه به راحتی می تونین به این خواسته تون برسین اگر راهش رو بدونین و بهش عمل کنین. مرد عمل هستین؟

۲- خبر خوش دوم اینکه به زودی یک کتاب عالی در مورد اتیکت مشتری مداری منتشر میشه که می تونین با خوندن و عمل به دستوراتش راحت تر و سریعتر به خواسته تون دست پیدا کنین. (یک عنوان توپ و عالی هم براش انتخاب کردم که به زودی ازش رونمایی می کنم 😉 )

این کتاب به بخشهای مختلف اتیکت مشتری مداری پرداخته که به درد تمام حوزه های کسب و کار می خوره حتی  استارت آپها. عالیه نه؟ 🙂 

پس منتظر این کتاب باشین